قذافی مخالفانش را «سگهای گم کرده راه» مینامید
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۶۶۱۷
حسین جابری انصاری صبح روز چهارشنبه در مراسم رونمایی از کتاب «در خیمه قذافی؛ روایت دوستان سرهنگ از رازهای دوران او» که توسط موسسه اطلاعات منتشر شده است در بخشی از صحبتهای خود در معرفی این کتاب با بیان اینکه ترجمه ادبیات مناسب مربوط به دوران قذافی کمک کننده برای شناخت لیبی و حتی شناخت بخشی از جامعه عربی است، گفت: دنیای عرب با مثلث بحران که متشکل از هویت، مشروعیت و کارآمدی است روبروست که مثال اعلای آن را در دوران قذافی مشاهده میکردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه در مقطعی در بخشی از جهان عرب شاهد سرنگونی نظامهای پادشاهی بودیم و این کشورها به سمت تشکیل جمهوریهای پادشاهی در حال حرکت بودند، ادامه داد: در مقطعی قذافی نیز قبل از سقوط خود تلاش داشت که سیفالاسلام پسرش را جانشین خود کند که البته چنین فرصتی را پیدا نکرد و اتفاقات ۲۰۱۱ مانع وقوع این مسئله شد.
جابری انصاری که خود مترجم کتاب در خیمه قذافی است در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه قذافی نماد سیاستمداران انقلابی نما در منطقه بود، گفت: ما در منطقه سیاستمدارانی را شاهد هستیم که بیش از اینکه عمل کنند اهل شعار دادن هستند و قذافی نماد کاملی از اینگونه رهبران در منطقه بود.
این دیپلمات جمهوری اسلامی با اشاره به کتاب سبز قذافی اظهار کرد: قذافی خود را در رده رهبران ممتاز جهان و انقلابها معرفی میکرد و در کتاب سبز خود مدعی بود که راه حل برای تمام دردهای جهان ارائه کرده است.
وی با بیان اینکه تحولات لیبی از جمله انقلاب و کودتاهایی که در آن رخ داده سراسر عبرت و پند برای ما است، گفت: البته متاسفانه علی رغم این پندها و عبرتها، عبرت گیران و عبرت آموزان کم هستند.
جابری انصاری در ادامه با اشاره به اینکه در این کتاب پنج تن از همراهان قذافی در مقاطع مختلف روایت خود را از نحوه حکمرانی رهبر پیشین لیبی ارائه کردهاند، اظهار کرد: به نظر من قذافی فردی مستبد بود و باید به این موضوع توجه داشت که یک فرد یک دفعه مستبد نمیشود. او کسی بود که با شعارهای ضد استعماری، ضد استکباری و آزادی خواهانه فعالیتهای خود را آغاز کرد و به مرور و در مقاطع مختلف به فردی مستبد تبدیل شد.
سخنگوی پیشین وزارت خارجه ایران با بیان اینکه قذافی بر اساس اسناد و مدارک تاریخی بسیاری از مخالفان خود را ربایش کرده و سرنوشت بسیاری از آنها هنوز مشخص نیست، گفت: قذافی فردی است که شخصیتی چون امام موسی صدر را در لیبی ربود و تا الان وضعیت ایشان مشخص نیست. بسیاری از معارضان لیبیایی نیز چنین اتفاقی برای آنها رخ داده است. در واقع ربایش مخالفان و معترضان به یک روش حکومتی در دوران قذافی تبدیل شده بود.
جابری انصاری با بیان اینکه قذافی زیباترین و فریبندهترین شعارها را مطرح میکرد ادامه داد: قذافی معتقد بود تنها نمونه دموکراسی درست در عرصه جهانی شیوه حکومتی خودش است و برخی از مخالفان قذافی معتقدند که او لیبی را به مزرعه شخصی خود و خانوادهاش تبدیل کرده بود.
این دیپلمات جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه قذافی در شیوه حکمرانی خود بسیاری از شخصیتها و افراد موثر را حذف کرد و بسیاری از نهادها را از دور فعالیت خارج کرد، گفت: روند در لیبی با حذف بروکراسی به نحوی شده بود که تمام امور در دست خود قذافی بود. بنابراین وقتی قذافی کشته شد این نخ تسبیح پاره شد و اکنون همچنان شاهد هستیم که بحران در لیبی حاکم است. الان شاهد این هستیم که گروههای مختلف در لیبی حاکم هستند و هر گروهی بخشی از این کشور را در دست گرفته است.
انصاری با بیان اینکه قذافی با حذف ساختارهای کارآمد و شخصیتهای موثر اجتماعی لیبی باعث شد که اکنون در لیبی شاهد بحران در بحران باشیم تصریح کرد: بحران مشروعیت و بحران کارآمدی در لیبی مثل یک دمل چرکین در سال ۲۰۱۱ در لیبی ترکید و تحولاتی که شاهد آن بودیم را ایجاد کرد.
مترجم کتاب در خیمه قذافی در بخشی دیگر از صحبتهای خود با اشاره به نحوه برخورد قذافی با مخالفانش گفت: قذافی مخالفان خود را سگهای کم کرده راه مینامید. او معتقد بود که مخالفانش سگهایی هستند که در خیابان ول و رها هستند و جایی ندارند و راه خود را گم کردهاند و به نظرم این تعبیر جای بررسی جامع شناسی دقیقی دارد. در واقع قذافی قائل به وجود مخالفت با خود نبود و نتیجه این نوع نگرش این بود که مخالفان حذف میشدند و یا تعدادی از آنها گم میشدند و مورد ربایش قرار میگرفتند.
سخنگوی پیشین جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه قذافی نوعی هرج و مرج خلاقانه در لیبی اعمال کرده بود و همانطور که اشاره شد در همین چهارچوب ساختارها و افراد موثر را از بین برده بود، گفت: قذافی وضعیتی را ایجاد کرده بود که در جریان تحولات ۲۰۱۱ در لیبی از اینجا رانده و از آنجا مانده بود.قذافی سابقه چند دهه درگیری با نظام بینالملل را داشت و در جریان تحولات ۲۰۱۱ نیز نظام بینالملل با او همراه نبود. او در دهه آخر حکومت خود فریب افرادی مانند سارکوزی رئیس جمهور پیشین فرانسه و برلوسکونی نخست وزیر پیشین ایتالیا را خورد و همانها نیز در موقع بحران به او کمک نکردند. او در داخل کشورش نیز از حمایت مردمی برخوردار نبود. بنابراین در همین چهارچوب میگوییم که او از اینجا رانده و از آنجا مانده بود.
جابری انصاری در بخش پایانی صحبتهای خود در این نشست گفت: قذافی یک واقعیت سیاه بود که بدترین حکمرانی را داشت.
به گزارش ایسنا، در این نشست جاوید قربان اغلو مدیرکل پیشین آفریقای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که به عنوان منتقد این کتاب در این نشست سخنرانی میکرد، در بخشی از صحبتهای خود گفت: بهار عربی با تحولات بنیادی همراه بود که غربیها تلاش کردند روی آن سوار شوند.
وی در مورد علت کشته شدن قذافی بر خلاف رهبران دیگر کشورهایی که در آنها بهار عربی رخ داده بود از جمله تونس و مصر تصریح کرد: به نظرم نظام سیاسی غرب به این نتیجه رسیده بود که باید قذافی کشته میشد و در مورد آن حذف فیزیکی صورت میگرفت. به نظر میرسد که شاید غربیها نمیخواستند پای او به دادگاه کشیده شود و او یک سری مسائل را مطرح کند.
این دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه در بررسی نوع حکمرانی افرادی مانند قذافی باید سلوک شخصی آنها را نیز مورد توجه قرار داد، گفت: این سوال مطرح است که چگونه یک فردی که در سلوک فردی خود فردی متعبد است به چنین حکمرانی تبدیل میشود به یک انسان دیکتاتور و جنایتکار؟ باید اینها را در آنالیز شخصیتی قذافی بررسی کنیم.
جاوید قربان اغلو در ادامه با بیان اینکه به نظر میرسد چند عامل در تغییر شخصیتی قذافی موثر بوده است و در همین ارتباط میتوان به طولانی شدن دوره زمامداری وی و کودتای ۱۹۷۵ اشاره کرد و گفت: قذافی حدود ۴۲ سال در لیبی زمامداری کرد و باید گفت قذافی سالها و مقاطع مختلف با یکدیگر متفاوت هستند.
وی همچنین با بیان اینکه قذافی به نظر میرسد که دارای این توهم بوده که ماموریتی الهی بر عهده دارد، افزود: فقدان نهادهای نظارتی برای مهار و کنترل قدرت در لیبی نیز در این زمینه موثر بود و این مسائل قذافی را به یک حاکم مطلق تبدیل کرده بود.
وی همچنین تصریح کرد: نقش اطرافیان و مجیز گویان قذافی را نیز نباید در این ارتباط نادیده گرفت و آنها دائم با قذافی به نحوی برخورد میکردند که این توهم در او تقویت شود که او دارای یک ماموریت الهی است.
به گزارش ایسنا، کتاب «در خیمه قذافی؛ روایت دوستان سرهنگ از رازهای دوران او» گفتوگوهای تفصیلی «غسان شربل» با پنج سیاستمدار معاصر لیبیایی در مورد زمامداری قذافی است.
این کتاب با ترجمه حسین جابری انصاری دیپلمات ایرانی روانه بازار شده است.
این کتاب توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده است.
به گزارش ایسنا، در مراسم معرفی و نقد این کتاب سید عباس صالحی رئیس موسسه اطلاعات نیز حضور داشت.
۳۱۰۳۱۰
کد خبر 1704193منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: جمهوری اسلامی ایران صحبت های خود جابری انصاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۶۶۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام